شيدان
وثيق
ملاقات بينالمللي
در پاريس
مانيفست
حزب كمونيست،
150 سال بعد...
"به
جاي جامعه كهن
بورژوازي...
جامعهاي
مشاركتي كه در
آن آزادي هر
فرد شرط تكامل
آزادانه
همگان باشد."
("مانيفست
كمونيست")
به
مناسبت صد و پنجاهمين
سالگرد
انتشار
مانيفست حزب
كمونيست، يك
گردهمآيي
بينالمللي
در محل كتابخانهي
بزرگ ملي
پاريس، به
دعوت انجمن
فرانسوي Espace
Marx، از 13
تا 16 مه 1998،
برگزار شد.
اين اولين باري
نبود كه تجمعي
حول مسايل نظري
ماركسيستي در
فرانسه تشكيل
ميشد. سه سال
پيش نيز، در
سپتامبر 1995، يك
كنگرهي بينالمللي
به ابتكار
گروهي ديگر
به نام Actuel
Marx در بارهي
سرنوشت تئوريهاي
ماركس و
پرسشانگيزهاي
كنوني فراروي
از سرمايه داري،
در پاريس
برگزار شده
بود كه در آن
عمدتاً دانشگاهيان،
پژوهشگران و
مراكز
تحقيقات ماركسيستي
از كشورهاي
مختلف شركت
كرده بودند.
يك
ويژگي مهم و
قابل توجه
ملاقات اخير
اين بود كه در
اين تجمع،
علاوه بر
متفكران و
پژوهشگران
چپ، سنديكاليستها،
فعالان
جنبشهاي
انجمني و
افرادي از
جامعهي مدني،
فعالان جنبش
فمينيستي،
مسئولان
نشريات فرهنگي
و تئوريك،
نويسندگان،
جامعهشناسان،
نمايندگاني
از سازمانها
و احزاب مختلف
چپ،
سوسياليستي
يا كمونيستي،
نيروهاي مترقي،
فعالان
مبارزات رهاييبخش
از جهان سوم و
غيره شركت
كرده بودند.
استقبالي كه
از اين ملاقات
جهاني صورت
گرفت، شركت
نزديك به 1500 نفر
از 60 كشور جهان،
بيش از تصور
و پيشبيني خود
برگزاركنندگان
اين برنامه
بود.
كشورهاي
شركتكننده
عبارت بودند:
از
آفريقا:
آفريقاي جنوبي،
الجزيره، بنن،
كامرون،
كنگو، ساحل
عاج، گينه،
ماداگاسكار،
مالي،
مراكش،
موريتاني،
نيجريه،
سنگال،
تونس، جزيره
رئونيون.
از
آمريكاي
لاتين:
آرژانتين،
برزيل (بيش
از 50 نفر كه
اكثراً عضو و هوادار
حزب زحمتكشان
برزيل بودند)،
شيلي،
كلمبيا، كوبا (حزب
كمونيست).
مكزيك، پرو،
پرتوريكو،
جمهوري
دمينيك، سان
سالوادور،
اوروگوئه.
از
آمريكاي شمالي:
كانادا،
ايالات متحدهي
آمريكا (از
جمله از حزب
سوسياليست
آمريكا).
از
آسيا: چين (از
طرف حزب
كمونيست اين
كشور)،
هندوستان،
ژاپن(حزب
كمونيست)،
سيري لانكا، و
ويتنام (حزب
كمونيست).
از
اروپا: آلباني،
آلمان (حزب DS و حزب
كمونيست
آلمان غربي
سابق...)،
بلژيك،
بلغارستان،
دانمارك،
اسپانيا، فدراسيون
يوگوسلاو،
فنلاند،
يونان،
مجارستان،
ايتاليا (از
جمله رسانا
رساندا از
مانيفستو)،
هلند،
لهستان،
پرتغال،
جمهوري چك،
انگلستان (از
جمله
هُبسبان)،
روسيه (حزب
كمونيست، يك
گروه
ترتسكيستي...)،
سلووني،
سوئد،
سوئيس،
اوكراين.
از
خاور ميانه:
مصر (از جمله
سمير آمين)،
عراق، اسراييل،
لبنان،
فلسطين،
سوريه، تركيه.
از
اقيانوسيه:
استراليا،
زلاند جديد و
جزاير پلينزي.
از
فرانسه تعداد
زيادي از
متفكران چپ و
ماركسيست و
فعالان جنبش
زنان و
جنبشهاي
اجتماعي شركت
كرده بودند كه
از آن جمله ميتوان
به اسامي زير
اشاره كرد:
Tony Andreani,
Etienne Balibar, Daniel Bensaid, aul Boccara, Christine Delphy, Georges Labica,
Michael Lowy, Henri Maller, Lucien
Seve, Jacques Texier, Andre Tosel...
يك
موفقيت ديگر
اين ملاقات،
تعداد 349 رساله
و مقالهاي
بود كه طراحان
بحث تهيه
كرده بودند و
قبل از برگزاري
برنامه توسط
برگزاركنندگان
در بولتنهايي (12
جلد) به چاپ
رسيده بود. و اين
ابتكاري
جالب بود، چون
بحثها ميتوانست
با آمادگي قبلي
و آشنايي شركتكنندگان
از نظرات
مختلف انجام
پذيرد و در
نتيجه از غنايي
بيشتر
برخوردار شود.
150 سال پس از
مانيفست حزب
كمونيست
ماركس و
انگلس، دو
پرسش اصلي
محور بحثهاي
4 روزهي
گردهمآيي
پاريس را تشكيل
ميدادند:
كدام
آلترناتيو در
برابر سرمايهداري؟
كدام رهايش
بشري؟ در
پرتو اين دو
موضوع، بحثها
و گفتوشنودهايي
مختلف در
كارگاهها
انجام گرفت و
بررسيهاي
عامتر و يا
جمعبندي
كارگاهها در
جلسات عمومي
مطرح ميشد.
نزديك به 30
كارگاه و 8
اجلاس عمومي
و 2 ميز گرد (در
روز آخر در
آمفي تئاتر
بزرگ سوربن)
برگزار شد و
مجموعاً بيش
از 280 نفر از
كشورهاي
مختلف بحث
ارايه دادند.
هدف
برگزاركنندگان
اين تجمع،
علاوه بر طرح
برسشها و
بررسي معضلات
جنبش اجتماعي
و ضد سرمايهداري
دوران ما، به
درستي اين بود
كه گفتوشنود
و تبادل نظر و
تجربه ميان
علاقهمندان
از كشورهاي
مختلف جهان
انجام پذيرد و
به همين خاطر
نيز عنوان
ملاقات بينالمللي
را انتخاب
كرده بودند. و
البته از
اين بابت نيز
كارشان با
موفقيت روبهرو
شد.
تمهاي
كارگاهها و
جلسات عمومي
عبارت بودند
از:
-
مانيفست:
شرايط جهاني،
تاريخچه.
- معنا
و مقام
مانيفست در
آثار ماركس.
-
قرائتهاي
مانيفست و شكلگيريهاي
بعدي جنبش
كارگري.
- رژيمهاي
ناشي از اكتبر
1917: مانيفست در
عمل؟
- الغاي
بردهداري و
مانيفست، 150
سال بعد.
-
مانيفست در
تاريخش.
-
مانيفست در
بازماندگانش.
- «بورژواها
و پرولترها»: 150
سال بعد، كدام
مناسبات
طبقاتي در
جهان امروزي؟
- از
انقلاب صنعتي
تا استحالههاي
تكنولوژيكي
معاصر، تكوين
تقسيم اجتماعي
كار.
- فراروي
از بيكاري:
امنيت شغلي و
آموزش براي
همهي زنان و
مردان.
- معضل
مسكن.
- چه
نوع جهاني شدن:
ماليگرايي و «جنگ
اقتصادي»
سرمايهداران
يا شكلي نويني
از تعاون بشري.
- آيا
ملت آيندهاي
دارد؟
-
دگرديسي
اجتماعي و رشد
مداوم: كدام
روابط ميان
انسانها و
طبيعت؟
-
روابط طبقاتي،
استثمار،
سلطه:
پرسشهاي
ديروز و امروز.
- ملتها،
اروپا، جهانيشدن.
- آيا
تاريخ تفهيم
پذير است؟
- آيا
اقتصاد اجازهي فهم
ديناميسم
تاريخ را ميدهد؟
- «سلطه»، «قدرت»، «استثمار»:
موانع فهم
تئوريكي و
دگرديسي عملي.
-
پيشرفت، زير سوال.
- از
نقد حال تا
نگرش به
آينده: طرحها،
اتوپي، نمونهسازي.
-
سوسياليسم و/يا
كمونيسم؟
-
كمونيسم و فرد.
- چگونه
ميتوان به
تاريخ از براي
دگرديسي آن
انديشيد؟
-
چگونه ميتوان
طرحي براي
آينده از براي
به انجام
رساندن آن
ريخت؟
-
دمكراسي، يك
چالش انقلابي.
- كدام
انترناسيوناليسم؟
- دولت
آيا "گرفتني"
است؟ رفرمها،
انقلاب، فرايند...
-
مسئلهي
مالكيت:
تصاحب، قدرتها،
مديريتها.
-
رهايش زنان و
پروژهي
كمونيستي.
- از «حزب
كمونيست»
مانيفست تا
پرداختههاي
امروزي:
جنبش كارگري،
جنبش اجتماعي،
كدام شكلاي
سازماندهي
اجتماعي؟
-
دولت، دمكراسي،
مالكيت: كدام
انقلاب؟
-
پرولتاريا؟
شهروندان؟
جنبش اجتماعي؟
حزب؟
كدام بازيگران
براي كدام
دگرديسيهاي
اجتماعي؟
- كدام
جهانروايي (universalite) براي
ساختن؟
- كدام
جهان براي فتح
كردن؟
اما
ملاقات بينالمللي
پاريس داراي
كمبودها و
ضعفهايي
نيز بود. يك
ضعف مهم آن در
اين بود كه
بخشي از سخنگويان
يا متعلق به
سازمانها و
احزاب سنتي
طرفدار شوروي
سابق، چين،
كوبا و
ويتنام...
بودند و يا
اگر از آنها
نيز بريده
بودند ولي كم و
بيش در همان
چارجوبهاي
ايدئولوژيكي،
فرهنگي و ذهني،
فكر ميكردند.
اينان نه تنها
مطلبي جديد
براي گفتن
نداشتند بلكه
فرمولهاي
شابلونيشان
حتا از لفاظيهاي
دوران
استاليني نيز
سطحيتر و
مبتذلتر بود.
اين فقر و عقب
ماندگي فكري به
ويژه
در نمايندگان
چيني، ويتنامي
و تتمهاي كه
همواره
نوستالژي
اردوگاهي
دارد، قابل
مشاهده بود.
اين امر در
نتيجه به كيفيت
بحثها و تا
اندازهاي به
ارزش ملاقات
لطمه وارد
آورد. به خصوص
از اين لحاظ
كه
برگزاركنندگان
آن مدعي بودند
و هستند كه
خود را از
جريانات سنتي
و افكار
دگماتيستي
سابق متمايز
كردهاند و روي
به تحول و
نوآوري دارند
كه البته تمهاي
انتخاب شده تا
اندازهاي
نيز اين را
نشان ميداد.
ضعف
ديگر جلسات در
اين بود كه به
دليل كمبود وقت،
عملاً بسياري
از مسايل و پرسشها
حتا فرصت طرح
شدن را
نيافتند و در
مواردي
بسيار به دليل
طولاني شدن
سخنرانيها
وقت كافي و
لازم براي
صحبت و دخالت
حاضران و
شنوندگان باقي
نميماند. در
پارهاي از
جلسات نيز،
مضمون صحبتهاي
سخنرانان،
شايد به دليل
تلخيص و
كمبود وقت، از
سطحي پايين
برخوردار بود،
در حالي كه
مقالههاي پليكپي
شده همان
مطالب را بهتر
منعكس ساختهاند.
سرانجام
آخرين و شايد
مهمترين نقص
ملاقات بينالمللي
پاريس در اين
بود كه جاي دو
نيروي بزرگ و
پراهميت
اجتماعي
دوران ما در
اين برنامه
خالي بود. يكي
كارگران و
زحمتكشان و
ديگري جوانان.
در مورد زنان،
اگر تعداد آنها
در بين شركت
كنندگان كم
نبود ولي
سخنرانان زن به
نسبت مردان
اقليتي
بسيار كوچك را
تشكيل ميدادند
و اين نقصي
بزرگ بود كه
مورد انتقاد
همه نيز قرار
گرفت. اما
همان طور كه
گفتيم كمتر
زحمتكشي و يا
جواني در اين
گردهمآيي
حضور يافته
بود. سن متوسط شركتكنندگان
شايد كم تر از 45 تا 50
سال نبود. و
اين كمبود به
خصوص
در مناسبت با 150امين
سالگرد
مانيفست
كمونيست، اثري
كه ميخواست
ترجمان جنبش
تاريخي
پرولتاريا و
نيروهاي
بالندهي
اجتماعي باشد
و براي آنان و
تنها براي
آنان نوشته
شده بود،
پرسش بسيار
مهم و نگران
كنندهاي در
برابر چپهاي
سوسياليست
امروزي كه
همواره نسبت
به روحي از
ماركس
وفادار باقي
ماندهاند،
قرار ميدهد:
پرسش كدام
گفتار و طرحي
نو؟ براي يا به
وسيلهي
كدام نيروي
اجتماعي و
بالنده؟ پرسشي
كه همواره در
ملاقاتهاي
آينده بايد
طرح گردد و برايش
پاره پاسخهايي
هر چند نامسلم
پيدا شود.